گریه مترادف
گریه مترادف اسم فرم
- whoop اعتراض هياهو اعتراض تعجب انزال دماغ هیاهوی کر بیداد جیغ زدن رنگ و گریه،، زنگ، تحول.
- درخواست تجدید نظر entreaty كم و كاست، نابرای، plaint، درخواست، تضرع، درخواست، خواستی، نماز، orison، دادخواست، adjuration.
- فریاد، تعجب فریاد زدن تماس زیر جیغ، اعلام.
- گریه, ندبه دريغ، اشک، sniveling، puling.
گریه مترادف صفت فرم
- با فشار دادن.
گریه مترادف فعل فرم
- فریاد راستش, اعلام, اعلام پخش، تماس، داد، زیر، غرش، عربها، فریاد، اسکواک، clamor، لوله، تندر، آواز.
- گریه sob، ناله گریستن،، ضجه و زاری، سرند، داد، squeal، yowl، whimper، mewl، bemoan، blubber، ناله، snivel، pule.