ادب مترادف،
ادب مترادف، اسم فرم
- boorishness بد رفتار زشتى، outlandishness، خشونت.
- discourtesy، خشونت، اهانت، unseemliness، indelicacy، وحشیگری.
ادب مترادف، صفت فرم
- بی ادبانه بی ادب دفعتاً، ill-mannered، مختصر، brusque.
- ساده طبیعی تاثیر پذیری پایین به زمین صوفيه،، خود به خود، هستیم، دل.