استقامت مترادف،


استقامت مترادف، اسم فرم

  • ضعف، ظرافت، frailty، شکنندگی، محصول.

استقامت مترادف، فعل فرم

  • دل دل کردن، waver، shillyshally، دریغ.

استقامت مترادف