بالا بردن مترادف،


بالا بردن مترادف، اسم فرم

  • تخریب، پاییز، افسردگی، تنزل، آوارگى، تبار.
  • کاهش پس از انقطاع, کاهش.

بالا بردن مترادف، دهيد فرم

  • به آرامی، ملایم، آرام، آرامی، نسبتا.
  • تا حدی، تا حدودی، تا حدودی، ناقص، نسبتا.

بالا بردن مترادف، فعل فرم

  • debase، تنزل، تحقیر، مستهلک، کاهش، مختل، تضعیف.
  • از بین بردن، کشتن, نابود کردن, جلوگیری از, قطع.
  • تضعیف، کاهش، abridge، محدود کردن، کاهش دهد.
  • جمع و جور کردن, بدتر, پایین, آسیب, دلسرد.
  • دلسرد, ساکت, ارامش, dispirit, افسرده.
  • سقوط, تخریب, راز, براندازی, سطح.
  • فروکش کردن، نرم کردن, کاهش, تخت, تضعیف.
  • پایین، قرار دهید، رها، افسرده، debase.

بالا بردن مترادف