بهبود مترادف،


بهبود مترادف، اسم فرم

  • رد، استیصال، ruination، انحطاط.
  • زوال بدتر, انحطاط, رگرسيون, رد, pejoration.

بهبود مترادف، فعل فرم

  • مختل بدتر، مانع، vitiate، تضعیف صدمه بزند، debase.

بهبود مترادف