غیر معمول مترادف،


غیر معمول مترادف، صفت فرم

  • عادی عادی، نگهبان ملالت، پیش پا افتاده.
  • مشترک آشنا wonted، عادی، معمولی، معمول است.
  • مشترک، آشنا، بسیاری از، متعدد، مکرر.

غیر معمول مترادف