قرعه کشی مترادف،


قرعه کشی مترادف، فعل فرم

  • بازدم تنفس از منقضی، منفجر.
  • دفع, برطرف, repulse, پراکنده.
  • هل، پرتاب، درآورد.

قرعه کشی مترادف