لهستانی مترادف،


لهستانی مترادف، اسم فرم

  • crudeness، boorishness، وحشیگری، درشتی، ناخالص بودن، ضعف، crassness.
  • کندی گین زبری، خام بودن، dimness.

لهستانی مترادف، فعل فرم

  • کسل کننده, تار, حصیر, roughen.

لهستانی مترادف