هوشیار مترادف،


هوشیار مترادف، صفت فرم

  • dozing حمله بی دقتی دلچسب، لاقيد، کور، اعتماد.
  • جسورانه, جسور, راستى venturesome حمله بی دقتی، خود به خود.

هوشیار مترادف