پایدار مترادف،


پایدار مترادف، صفت فرم

  • irresolute vacillating، مردد، متزلزل نوسان، لرزان، ظریف، ناچیز است.
  • زهوار در رفته لرزان لرزان، لرزان.
  • زودگذر گذرا زودگذر زودگذر، بی ثبات، موقت، منقرض شده است.

پایدار مترادف