پرشور مترادف،


پرشور مترادف، صفت فرم

  • phlegmatic, apathetic, جونگ, بدون واکنش.
  • بی تفاوت، apathetic، ولرم، خنک، بی حال و تنبل، torpid.
  • تشکیل شده، سر و صدا ارام imperturbable ارام، self-possessed.
  • سرد, دور, منجمد.

پرشور مترادف