آشکار شدن مترادف


آشکار شدن مترادف فعل فرم

  • باز گسترش، گشودن، خنثیسازی، حال راست، گسترش، باز، فاش، جدا.
  • فاش توضیح آشکار، روشن، ظهور، بگویید، روشن، شناخته شده را، نشر، مربوط، نشان می دهد، لخت، افشا.
آشکار شدن لینک های مترادف:

آشکار شدن مترادف،