آموزنده مترادف
آموزنده مترادف صفت فرم
- ، روشنگر آموزنده آموزشی edifying، آشکار، اطلاعاتی، ارتباطی، مشاوره، الهامی، آشکار، اکتشافی.
- روشنگر و آموزنده و پيشرفتهاي، آموزشی، توضیح، هدایت، ادغام edifying آموزشی، باهوشتر، روشنایی، آشکار، اکتشافی، hortatory.