آچار مترادف
آچار مترادف اسم فرم
- درد درد خراب، اضطراب سخت و ناگهانی, ضربه, شوک, throe, اسپاسم، غم و اندوه، dolor.
- پیچ و تاب و حرکت تند و سریع، کشش، فشار، پیچ خوردگی گرفتگی عضلات، کريک، اسپاسم، اضطراب سخت و ناگهانی، اسب چارلی کوک.
آچار مترادف فعل فرم
- سخت بازپرسی کردن از عذاب شکنجه، آزار و اذیت، زور، تعداد، کلوخ شکن، رنجانید.
- پیچ و تاب و حرکت تند و سریع، کشیدن، تلاشهاى پاره، خودتون، زور، sprain، فشار، به نوبه خود.
- چرخش غلغله، چرخش پیچ و تاب، pirouette، تبدیل، چرخ، چرخند، gyrate، eddy، بارامی دست زدن.