ابزار مترادف


ابزار مترادف اسم فرم

  • ««پیاده سازی، لوازم خانگی تدبیر ابزار، دستگاه، ظروف، دستگاه، دستگاه، تجهیزات، دنده، مکانیسم.
  • ان، یعنی دستگاه متعلقات متوسط خودرو آژانس ابزار ساز و تجهیزات, چرخ دنده.
  • دستگاه تدبیر، تدبیر، حیله گاری تک اسبه، doodad، doohickey، چیزی، thingamajig.
  • سودمندی تناسب اندام عملی، عملکرد، فایده، استفاده، سود، راحتی، استفاده، نقطه، سود، اثر، خدمات، serviceableness.
  • عامل متوسط آژانس، خودرو، hireling، عروسک خیمه شب بازی، ابزار، دلال، واسطه، expediter، سرسپرده، بنده، flunkey، پیاده، cat's-paw.
  • پیاده سازی ابزار وسیله, دستگاه, ان, ماشین, ماشین آلات، مکانیزم، تجهیزات، دنده، لوازم خانگی، تدبیر، اختراع.
ابزار لینک های مترادف: دستگاه, ان, ماشین,