اثیری مترادف


اثیری مترادف صفت فرم

  • نور روح خوب، ظریف، بدیع، تصفیه، نادر، ظریف، نامحسوس، insubstantial، ناچیز، rarefied، ضعیف شده، معنوی.
اثیری لینک های مترادف:

اثیری مترادف،