اجازه دهید مترادف


اجازه دهید مترادف اسم فرم

  • مانعی بر سر راه.

اجازه دهید مترادف فعل فرم

  • اجاره اختصاص اجاره، استخدام، قرض، منشور، حق اجاره دادن، مزرعه.
  • اجازه می دهد اجازه رنج می برند، حکم، اجازه، تحمل، را دریابند، اعتراف، ترک، اعطای.
  • تظاهر ادعا، وانمود کردن، شبیه سازی و نادیده گرفتن، dissimulate، تحت تاثیر قرار، فرض، تقلبی، شم، تلقین کردن، صمیمی.
اجازه دهید لینک های مترادف: مانعی بر سر راه,

اجازه دهید مترادف،