احترام مترادف
احترام مترادف اسم فرم
- اعتماد به نفس رابطه افتخار، احترام، قدردانی، ستایش، تمكين، نظر، اطاعت، انطباق، اذعان، ثبت.
- جنبه جزئیات، جنبه توجه، احساس، از نقطه نظر خاص، ویژگی، زاویه، وضعیت.
احترام مترادف صفت فرم
- deferential مطیع، احترام، توصیف ادب، انطباق، self-effacing، سازگار، regardful، فروتن، تسلیم، نگران، متوجه.
- worshipful، احترام، reverential، عاشقانه، awed، deferential، obeisant، پارسا، مومن، فروتن، مطیع، idolatrous.
احترام مترادف فعل فرم
- عزت، افتخار، احترام، نگاه کردن را به، تسلیم به درک، جایزه، ستایش و احترام، ستایش، ارزش.