اسب مترادف


اسب مترادف اسم فرم

  • استید اسب nag، اسب، dobbin.

اسب مترادف فعل فرم

  • دلقک تا برش roughhouse، احمق، عمل کردن، بسپارند، cavort، frisk، محل جولان، roister.
اسب لینک های مترادف: