استحمام مترادف


استحمام مترادف فعل فرم

  • شستن پاک، صابون، launder، دوش douche، lave، وان، اسکراب، اسفنج، deterge، لباس شنا لباس شنا یک تکه beachwear مخزن کت و شلوار, لباس شنای زنانه دوتکه.
  • غرق شیب مرطوب، تعدیل، آبیاری، suffuse، پوشش، غوطه دادن، ترید، خیس کردن، تند، ret.
استحمام لینک های مترادف: