استعفا مترادف


استعفا مترادف فعل فرم

  • ارائه عملكرد خود آشتی، تسلیم، بروک، خرس با، مقابله با، ناگزیر،، تسلیم، تعظیم به، تسلیم، اقدام.
  • ترک داد تا ترک، کناره گیری کند، ترک، ترک، اشکال، تخلیه، نمی پذیرند، دست، برداشت، رد، کویر، رها، تعصبی، رها.
استعفا لینک های مترادف:

استعفا مترادف،