استفاده مترادف
استفاده مترادف اسم فرم
- درمان بهره برداری اشتغال، استفاده، برنامه، روش، منش، عملیات، دستکاری، مقررات، رفتار، دست زدن به.
- سفارشی، استفاده، تمرین، عادت، حالت, روش, مد, راه, معتاد کنوانسیون رواج سنت معمول رژيم الگوی شیار, شیار.
استفاده مترادف فعل فرم
- صرف اگزوز، مصرف، بلعیدن، جذب نایاب، فرسوده، رایت، اجرا از طریق، پایان، پراکنده، اسراف، دور fritter، تپيدن، زباله، تخلیه.