اسکواک مترادف


اسکواک مترادف اسم فرم

  • شکایت.
  • غارغار screech squeal، shriek، caterwaul، گریه، جیغ زدن.

اسکواک مترادف فعل فرم

  • squall فریاد، shriek زوزه موجب شهرت، بوق زدن، بری، غارغار، screech، squeal، گریه، whoop.
  • شکایت.
اسکواک لینک های مترادف: شکایت, شکایت,