اشباع مترادف


اشباع مترادف فعل فرم

  • خیس کردن رسوخ کردن، نفوذ، خیس، suffuse آغشته به پاک کننده، pervade، بر انگیختن، مرطوب، ret، پر.
اشباع لینک های مترادف:

اشباع مترادف،