اعتراض مترادف


اعتراض مترادف اسم فرم

  • استثنا دفع تناقض, چالش, expostulation, اختلاف، شکایت، اعتراض، demurrer، imputation، پيشابراه.
  • اعتراض شکایت تعرض، اعتراض، تظاهرات، expostulation، مقابله، بربانی، شورش، شورش، چالش، dissidence، تحریک، بیداد، اعتصاب.
  • نابرای جنجال، داد و بیداد، سر و صدا، جیغ فریاد زدن، رنگ و گریه، اعتراض، تظاهرات، فوران، تحریک، hullaballoo، راکت، فریاد زدن.

اعتراض مترادف صفت فرم

  • تحولات توهین آمیز، displeasing، طاقت فرسا، گزاره، غیر قابل قبول، اسفناک، ناصواب، unwholesome، نامطلوب، غیر قابل تحمل طاقت فرسا ناگوار رفتارهاي، تاسف.

اعتراض مترادف فعل فرم

  • شی تعرض نشان می دهد، expostulate، شکایت، رد، دگراندیشی، مخالفت، ادعا، اعتصاب، picket، رای ديوان عالی ونزوئلا.
اعتراض لینک های مترادف: چالش,

اعتراض مترادف،