اغوا کننده مترادف


اغوا کننده مترادف اسم فرم

  • seducer، با چنگک جمع کردن، philanderer، افسارگسیخته، roué، بطلبيد، debaucher، lecher، sensualist، profligate، گرگ، عاشق، دون خوان casanova, رومئو, دامن مشروبی که بدرقه نوشابه بانوان ' مرد، lady-killer.

اغوا کننده مترادف صفت فرم

  • enticing بافندگی وسوسه انگیز، می­بخشد جذب می کند، جذاب, جذاب, جذاب، مخ زن، فریبنده، beguiling، دلربا، مقاومت، آژیر.
اغوا کننده لینک های مترادف: جذاب,

اغوا کننده مترادف،