افتادگی مترادف


افتادگی مترادف فعل فرم

  • weary شدنیوزیلند کاج، ضعیف، پرچم، تایر، تضعیف، محو، شکست، wilt، پژمرده، غرق، رد، خرد شدن، زباله دور.
  • ساج نزول کردن، slump اویزان کردن، wilt، فلپ، فلاپ، خم، قطع، slouch، کشیدن، دنباله، غرق، بنیانگذار، بستگی دارد، سقوط.
افتادگی لینک های مترادف:

افتادگی مترادف،