انتقال مترادف
انتقال مترادف اسم فرم
- انتقال انتقال چيست؟ برابر ساييدگي، جابجایی، تخصیص، جابجایی، پيوند، حذف، تقدم و تاخر، transposal، انتقال، انتقال، جایگزین، جابه جایی، حمل و نقل.
- انتقال جنبش، انتقال، هدایت، ارشاد محموله، ارتباطات، افشا، وحی.
- انتقال، عبور، انتقال، هدایت، اعزام، محموله، ارسال، حمل و نقل، انتقال، حمل و نقل، جابجایی، تحویل، پخش، پراکندگی، تابش، برابر ساييدگي، حمل و نقل.
- تحول تغییر شار، تبدیل، پیشرفت، دگرگونی، تنوع، گذشت، حمل و نقل، تغییر، اصلاح، جنبش، فرومایه، فارغ التحصیلی، transmogrification.
- مهاجرت nomadism vagabondage، جابجایی، اسکان، سفر، بازحمت حرکت کردن، سفر، زیارت، سفر، گذشت، سفر.
- پل اتصال، مرحله فاز، دانه بندی، تحول، اختلال، وقفه، فاصله، دررفتگی، لینک، کراوات، موضوع.
انتقال مترادف فعل فرم
- deed را بیش از، ثبت نام بیش از انتقال، تدبیر، اختصاص، اهدا، عطا، ارائه، دادن، بیگانه.
- ارتباط ابلاغ بگویید, اطلاع, مربوط، فاش، آشکار، فاش کردن، مطّلع.
- ارسال، انتقال، انجام، انتقال، حمل، حمل و نقل، نقل مکان، اعزام، کشتی، جلو، تصویب، انجام، ارائه، consign، پست الکترونیکی، پست، تخلیه، پراکنده، پرتو افکندن فردی، پخش.
- حرکت سفر سفر، سرگردان، مهاجرت، تصویب، بازحمت حرکت کردن، rove، نقل مکان، مهاجرت، اسکان مجدد.
- حمل و نقل حمل، خرس را، انتقال، سرب، انجام، واکشی، حرکت، راهنمای، ارسال، جلو، اعزام، بخشیدن، consign.
- پیوند ترانهادن، تغییر، تصویب، اعزام دادن، حمل و نقل، انتقال، consign، ارسال، حمل.