انحراف مترادف
انحراف مترادف اسم فرم
- ، توسط جاده، واگرایی، انحراف، شاخه، شاخه، دور زدن، divagation، خار، برش کوتاه راهی میدان شده zigzag گذر.
- انحراف اختلال انحراف، انحطاط، فساد، قمار،، فساد، vitiation، debauchment، استیصال، فحشا، جراحت، اختلال.
- انحراف، چیز عجیب و غریب، سؤقصد، اختلال، تناقض گویی، ناهنجاری، بی نظمی، خروج از مرکز، ویژگی، ورزش، دمدمی مزاجی، لاکپشت، heteroclite، هیولایی، هیولا، چیز عجیب و غریب، کنجکاوی، سقط جنین.
- تفریحی سرگرمی، سرگرم کننده، divertissement، لذت، آرامش، تفریح، حواس پرتی، بازی، ورزشی، beguilement، avocation.
- واگرایی.
انحراف مترادف صفت فرم
- ، سرگرم کننده سرگرم کننده لذت بخش، دلپذیر، طنز، بازیگوش، غریب، sportive، beguiling، جشن، سرگرم کننده است.