انگشت مترادف


انگشت مترادف اسم فرم

  • سپاه نیروهای نظامی، ستون، نیروی گروه، بدن، گوه، تشکیل، کدر، ارتش انبوه.

انگشت مترادف فعل فرم

  • اشاره تعیین، نشان می دهد، شناسایی کنند، double-cross، خیانت، ارائه، در روشن.
  • لمس دسته اسباب بازی با احساس، نما، سکته مغزی، دستکاری، نوازش، palpate، پنجه، maul.
انگشت لینک های مترادف: