اپراتور مترادف


اپراتور مترادف اسم فرم

  • بنده دستیار، همدم، دستیار، کلفت نوکر، سرسپرده، محافظ، خدمتکار، مباشر، مهماندار هواپیما، آشر، acolyte.
  • دغل، تقلب، ماجراجو، finagler، کوسه، manipulator، wheeler-dealer، کلاه بردار.
  • شرکت کنندگان، celebrater، onlooker، نمایشگر، تماشاگر.
  • عمل، کارگر، تکنسین، مکانیک، مربی، استادکار، هادی خلبان.
اپراتور لینک های مترادف: