اگار مترادف


اگار مترادف فعل فرم

  • طعنه زدن تحریک، طعمه jeer، سوزن، آزار و اذیت، آزار، زحمت، در کمینگاه، انتخاب، مسخره، gibe، هکتور.
اگار لینک های مترادف: