بازیگران مترادف
بازیگران مترادف اسم فرم
- hurl بازی شیر یا خط, جفتک پرانی, زمین داش، جابجا کردن، نیروی محرکه، طرح های آبپاش.
- ته مایه، سایه، رنگ، هوا، ظاهر، صورت ظاهر، نگاه.
- شرکت بازیگران بازیکنان، بصورت دسته حرکت کردن، نوازندگان، شخصیت، نمایشنامه dramatis.
- قالب تصور الگوی، شکل، فرم، تجسم، ماکت، ریخته گری.
بازیگران مترادف فعل فرم
- به دنبال.
- تدوین تدوین قاب، تجسم، سازماندهی، اکسپرس، تحقق، تدبیر، اسلوب، مارشال.
- ریختن خلاص شدن از شر از دور انداختن، jettison، پرتاب، دورافتاده، رد، از دور، بیرون راندن، خارج، نمی پذیرند، repulse.
- پرتاب پرت، پرتاب، فاصله، زمین بازی شیر یا خط، تمرین، strew، تسمه، سوق.