باشگاه مترادف


باشگاه مترادف اسم فرم

  • جامعه برادری خواهری، فدراسیون، سازمان، گروه، یاران، برادری، خواهری، sodality، انجمن صنفی، باند، دسته، گروه هم مسلک.
  • چوب کارکنان cudgel، وابسته، بیلی، عکس ها، چوب قانون، گرز، shillelagh.

باشگاه مترادف فعل فرم

  • ضرب و شتم با چماق زدن ضربه, مثل حلزون حرکت کردن، ضربت سخت زدن، thwack، wallop، عکس ها، pommel، شرمنده، flail، چکش، انفجار، بوفه، clout، کتک زدن.
باشگاه لینک های مترادف: