باهستگی مترادف


باهستگی مترادف صفت فرم

  • عمدی، آهسته، بی شتاب، اندازه گیری، تدریجی، آسان، آرام، غیر فعال، تنبل، بی حال و تنبل، مردمی، به torpid.
باهستگی لینک های مترادف:

باهستگی مترادف،