با بیحوصلگی حرف زدن مترادف


با بیحوصلگی حرف زدن مترادف اسم فرم

  • ادای احترام افزایش مداحان، encomium، تحسین, ستایش, blurb، جلال، تشویق.

با بیحوصلگی حرف زدن مترادف فعل فرم

  • extol، افزایش، سرودن، ستایش، روان، احساسات را برانگیختن، eulogize، بزرگ.
  • پر حرفی کردن بیهوده گویی غرش، gibber، خشم، prattle، prate، بخار.
با بیحوصلگی حرف زدن لینک های مترادف: ستایش,

با بیحوصلگی حرف زدن مترادف،