ببینید مترادف


ببینید مترادف فعل فرم

  • mull بیش از تامل، فکر، در نظر گرفتن وزن، اندیشیدن، عمدی، سنج، قاضی، cogitate.
  • برخورد ملاقات، مصاحبه، دریافت، سرگرم بازدید، به اجرا، تاریخ، در سراسر آمده، اتفاق می افتد بر، خوش آمد می گوید، به صحبت می کنند.
  • درک درک درک، ثبت نام، گرفتن در، می دانم، سخن گفتن، درک، قدردانی، تصور، شهودی، درک، دریافت.
  • سوال در مورد پرس و جو، معلوم، نگاه به پیدا کردن، بازرسی، تأیید، کشف، سوگند تئوريک، یادگیری، تعیین، تحقیق، پژوهش، تشخیص، تست، به پایین.
  • نگاه سازمان دیده بان توجه، ببین، مشاهده، چشم، شاهد، دید، نقطه، زل زل نگاه کردن در، نگاهی اجمالی، حضور، خیره، نظر سنجی، اسکن.
ببینید لینک های مترادف: