بحال خود برگشتن مترادف


بحال خود برگشتن مترادف اسم فرم

  • کوچک شدن، واکنش ساخت، واکنش و وحشت جابجا شدن درد و واکنش و ضربه, بومرنگ.

بحال خود برگشتن مترادف فعل فرم

  • کوچک بهار بازگشت دوباره بجای اول برگشتن، گلوله کمانه دار زدن، پشت قرعه کشی، جلو و عقب، شانه، عقب نشینی، برداشت، بازنشسته، blench، بلدرچین، جمع شدن.
بحال خود برگشتن لینک های مترادف: بومرنگ,