بدن مترادف
بدن مترادف اسم فرم
- جسد جسد، سفت، جسم delicti، مرحوم باقی می ماند، استخوان، اسکلت، آثار، مومیایی، لاشه.
- فرد.
- نیم تنه، تنه، ناحیه میانی.
- هیکل، شکل، فرم، ساخت، قاب، شکل، آناتومی، بازیگران، ظاهر.
- گروه خوشه مجموعه انجمن ترکیبی لیگ اتحادیه سازمان، بخش، جرم، فله، اکثریت، جمع، گروه، دایره، بلوک، نیروی، دسته، جمعیت، ازدحام، گروه ترکان و مغولان.
بدن مترادف صفت فرم
- صفايي، فیزیکی، عنوان، جسمانی، مواد قابل توجهی، جامد، بتن، ملموس، واقعی، واقعی، موجود واقعی.