برتر مترادف
برتر مترادف اسم فرم
- عریان رئیس رئیس، سر، ارشد، مدیر، رهبر، استاد، اصلی، فرمانده، کاپیتان، فرمانده، kingpin، ترانسپورتیشن، برنج، honcho.
- نخست وزیر اعظم.
برتر مترادف صفت فرم
- اصلی رئیس اصلی اولیه، عمده پیشرو، اول، سر، بالا،، نخست مهمتر از همه، ارشد.
- اولین بار اولین، اصلی اولیه، ازدواج، اولیه، مراسم تحلیف، برتر، مقدماتی.
- بهتر, بی همتا, برجسته, فوق العاده, قابل توجه, عالی, روی, اول نرخ، طبقه اول، بالا درجه، کالیبر topnotch, بالا، استرلینگ, top-drawer, سوپر, کرک، تاپ.
- بیشتر، بیشتر و بزرگتر و بزرگتر، بزرگتر.
- گیر disdainful، مغرور، روح، بی تفاوت، بلند، خود خواهی، مآب، پر افاده،، بلند، condescending.