برخورد مترادف


برخورد مترادف اسم فرم

  • , سقوط, تاثیر smashup شوک تصادم impingement تماس، حادثه.
  • تصادف clang چکاچاک، clatter، غرب، نوزادان، انفجار، صدای ناهنجار و خشن، دین.
  • تعارض برخورد، مبارزه، دخالت برخورد، اختلاف، مقابله، چالش.
  • جلسه، رابطه، جمع آوری، تقابل.
  • عدم سويی، محدوديت­ها، اراده، uncongeniality، اختلاف نظر است.

برخورد مترادف فعل فرم

  • تصادف clang clank، clatter، jangle، تلق تلق کردن، بنگ.
  • تصادف، سر و صدا دست انداز، اعتصاب به اجرا، آمار، ضرب و شتم، بنگ.
  • تضاد تداخل، مخالفت با مانع، مقابله، برخورد.
  • تضاد مبارزه با جنگ, نبرد, استدلال می کنند، ادعا، مبارزه با، wrangle، دعوا، اختلاف، برخورد، متفاوت، feud، squabble.
  • دیدار بر چهره، مقابله با، به اجرا، اتفاق می افتد بر، را مشاهده کنید.
برخورد لینک های مترادف: سقوط, نبرد,

برخورد مترادف،