بلدرچین مترادف


بلدرچین مترادف فعل فرم

  • ترس دولا شدن پس زدن blench، شانه، کوچک، رمیدن، زمین لرزه، راه، رنه، دریغ، رعشه، لرزش، افتادگی، ضعیف.
بلدرچین لینک های مترادف:

بلدرچین مترادف،