بلوند مترادف


بلوند مترادف صفت فرم

  • ، creased، pursy، پف کرده، bulgy، pouchy، چروکیده متورم متورم م پف کرده، متسع است.
  • شل بد اتصالات من454 کافی، پژمرده، فلاپی، تضعیف حلق آویز پشت گوش فراخ، جادار.
بلوند لینک های مترادف:

بلوند مترادف،