بندر مترادف
بندر مترادف اسم فرم
- بندر پناهگاه، سرپناه، حوض، اسكله بندرگاه، بندرگاه، اسکله، اسکله، فرود، شناور، لنگرگاه.
- ولگردی و قانونی شکنی.
بندر مترادف فعل فرم
- سرگرم گرامی، پرورش پرورش، افراط، گنج، آغوش، اند، پرستار، تامل، نظر، تصور کنید.
- پناه محافظت، مخفی نگه داشتن، سپر، خانه، تسلیم.