بنويسيم، مترادف


بنويسيم، مترادف فعل فرم

  • تحریک هم بزنید تا impassion، مخملی، تحریک، بیدار، ملتهب، سازندهء، تحریک، خار، goad، مشتعل.
  • لرزش حرکت اهسته تکان دادن، مغشوش، مزاحم، ruffle، ریپل، بال بال زدن، quiver، اونا؟، زمین لرزه، بازی شیر یا خط.
بنويسيم، لینک های مترادف:

بنويسيم، مترادف،