به نوبه خود بیش از مترادف
به نوبه خود بیش از مترادف فعل فرم
- دست انتقال، انتقال، تعصبی را، رندر، اختصاص، کمیسیون، تصویب، ارائه، تسلیم، انتقال، consign، در کنار گذر.
- ناراحت واژگون، معکوس سرنگونی، upend، بد گویی کردن از، سرنگونی، بیش از نوک، keel، واژگون شدن.