بکر مترادف


بکر مترادف صفت فرم

  • خالص uncontaminated طاهر, دست نخورده, unmarred, پاک،، دست نخورده، باکره، دست نخورده، معصوم، بی عیب و نقص.
  • دوران کهن بدوی بومی، اولیه، ابتدایی، inchoate، ماقبل تاریخ، اولیه، اولین، اصلی.
بکر لینک های مترادف: دست نخورده,

بکر مترادف،