بیل مترادف


بیل مترادف اسم فرم

  • handbill پوستر اعلام، تبلیغات، placard، سطح پهن هرچیزی، توجه، بولتن، مدور، affiche.
  • بدهی شارژ، اتهامات عنوان شده علیه، هزینه فرضی، حساب، فاکتور، تب، بیانیه، بدهی، دخترک، iou، چوب خط.
  • برنامه لیست، itemization، برنامه، دستور کار فهرستی، کاتالوگ، شمارش، موجودی، لیست.
  • حرکت شبیه چمچه زنی پیک ساز، لجن، قاشق.
  • منقار neb, بینی, دماغ دراز پوزه، صندلی، schnozzle.

بیل مترادف فعل فرم

  • lade ملاقه، spade حرکت شبیه چمچه زنی، پشته، بازی شیر یا خط، تغییر، حذف، انتقال، قید وثیقه، شیب، trowel، قاشق.
  • شارژ بدهی روی چیزی حساب کردن، ضبط، شکل، فاکتور.
بیل لینک های مترادف: