بیهوده گویی مترادف


بیهوده گویی مترادف اسم فرم

  • bombast rodomontade، با تکبر راه رفتن، balderdash، fustian اغراق، هیاهو، declamation، fanfaronade، نمی تونم، زباله، مزخرف است.

بیهوده گویی مترادف فعل فرم

  • با بیحوصلگی حرف زدن فواره زدن، declaim، زیر عربها، gibber، پر حرفی کردن، حمل، clamor، داد.
بیهوده گویی لینک های مترادف:

بیهوده گویی مترادف،