بی تدبیر مترادف
بی تدبیر مترادف صفت فرم
- blaring، پر سر و صدا، شارپ، ترومپت مانند صدایی برنزی، صدای خیلی زیر، strident، نامطلوب، cacophonous، خشن، سخت، درشت گریتینگ.
- brazen.
- جاهل.
- زرق و برق دار، زرق و برق دار، gaudy، splashy، جاز، garish، آشکار، با صدای بلند, tawdry, meretricious مزاحم سخت، مبتذل.